Friday, January 8, 2010

امرزبیشتر از همیشه به مامانم افتخار کردم
وقتی‌ بهش گفتم که الان ۴ ماه که همه چیز تموم شده
بر خلاف تصورم،خوشحال شد
فهمیدم چقدر برای من و انتخابم ارزش قائل بود
تمام یک سال راضی‌ نبود ولی‌ شکایتی هم نمی‌‌کرد

No comments:

Post a Comment